به قلم: دکتر مرتضیکریمیحفظ تعادل وجودی و روانی در دل این همه تلاطم (خبر جنگ، تحریم...) دشوار است. بعد از کلی مراقبت و تلاش با شنیدن خبری ناگوار همه چیز به نقطه صفر برمیگردد و دوباره پر از خشم و حسرت و نگرانی میشویم. ممکن است فکر کنیم که تنها ما در چنین وضعیتی هستیم و حتی خودمان را مقصر بدانیم. اما مسأله به هیچ وجه شخصی نیست. ما با ساختار سیاسی پیچیدهای مواجهایم که مردم را عصبی، افسرده، خسته و مضطرب میخواهد. من اعتقاد دارم هر سوگی، نیاز به سوگ-کاری یعنی دیدن واقعیت، پذیرفتن آن و انجام کاری برای آن دارد.در مواجهه با این سوگ چه کاری میتوان کرد؟ایدئولوژی حاکم ما را ناگزیر به افتادن در این ورطه کرده است. هر روز با اخبار ارز و طلا و جنگ از خواب بیدار میشویم. مدام در حال انتقاد، مقایسه و تحلیل شرایطیم. قطعا سکوت، انفعال، بیتفاوتی و بیعملی راه حل نیست. نمیشود گفت «من سیاسی نیستم یا با سیاست کاری ندارم»، چون سیاست با ما کار دارد. اما دادن عنان زندگی به دست سیاست، کشتن «روح و مزه زندگی» است. باید واقعیت را ببینیم و بپذیریم که قدرت ما محدود است. بر ما واجب است که جوهره زندگی را پاس بداریم. هیچحقی بالاتر از حق زندگی نیست.جایی خواندم، در جنگ جهانی دوم، سربازی آمریکایی اسیر ژاپنیها شد. همسر او، با ناامیدی تمام بستهای (حاوی پودر سوپ، دهانشویه...) برای او ارسال کرد تا توسط صلیب سرخ به دست او برسد. بسته یک سال بعد به طور شانسی به سرباز رسید. محتوای آن با هم ترکیب شده بود. مزه سوپی که بیشتر طعم دهان شویه میداد سرباز را به زندگی برگرداند. زندگی ما جدا از سیاست نیست. اما هر کسی میتواند چشمش را کنترل کند تا زندگی را آن طور که دوست دارد ببیند. ویکتور فرانکل، توضیح داده است که , ...ادامه مطلب
سیمین کاظمی/ گفتگو با شرق, ...ادامه مطلب
به قلم: مهران صولتیآن چه از نظرات جامعه شناسان و روان شناسان مرتبط با مقوله تعلیم و تربیت بر می آید حاکی از آن است که در کشورهای توسعه یافته و پیشتاز در مقوله آموزش و پرورش از جمله فنلاند و ژاپن، اولویت نظام آموزش رسمی عبارت از آموختن مهارت های زندگی از قبیل اعتماد به نفس، تعامل سازنده با دوستان، تمایل به مشارکت در فعالیت های گروهی، مستقل بودن، قدرت مخالفت یا " نه " گفتن، قدرت حل مساله، تفکر منطقی، هنر گفت و گو، کنترل خشم، عزت نفس می باشد.به عبارت دیگر نظام آموزشی در کشورهای مذکور می کوشد تا با بهره گیری مناسب از سن پایین نوآموزان، گام های بلندی را در جهت پرورش شخصیت، جامعه پذیری و تربیت شهروندانی مشارکت جو، قانون محور و اخلاق مدار بردارد. اما در ایران اوضاع دیگرگونه است. دوران طلایی آموزش ابتدایی بیشتر صرف آموختن محفوظاتی می شود که از قابلیت عملیاتی شدن در زندگی آینده دانش آموزان برخوردار نیست.فقدان زیر ساخت های مناسب جهت آموزش مهارت های زندگی، کلاس ها را به فضایی تکراری و کسل کننده با مطالب تکراری تبدیل کرده و حاکمیت گفتمان کنترل سخت افزاری، هر گونه تفاوت معنادار میان دانش آموزان با قالب استاندارد در ساختار بسیار متمرکز آموزش و پرورش را، به نوعی همسانی و همشکلی ملال آور میان نوآموزان مبدل می کند. همچنین این تمرکز گرایی جایی برای مشارکت واقعی و معنادار دانش آموزان و جامعه در چگونگی مدیریت مدارس باقی نگذاشته است.از معلمان و دانش آموزان گرفته تا والدین و صاحب نظران، هیچ یک سهمی در تغییر این نظم متصلب آموزشی ندارند؛ از کلاس هایی که از دانش آموزان خسته و بی انگیزه انباشته می شوند، تا معلمانی که فقط قرار است بخشی از نیروی انتظامی باشند و تا والدینی که فقط به اندازه پرداخت شهریه, ...ادامه مطلب
تغییر یکی از قوانین نانوشتۀ زندگی است. هر چند گفته میشود که تغییر، پس از عبور از مرحلۀ جوانی به تدریج دشوار میشود ولی وجود مفهومی همچون «اجتماعی شدن مجدد» یا «بازاجتماعی شدن» در متون جامعهشناسی مؤ, ...ادامه مطلب